من یک خبرنگارم با کلی دغدغه ... |
||
سه شنبه 92 آبان 21 :: 2:14 صبح :: نویسنده : اعظم وثوقی
آدم وقتی بچه است بزرگترا مدام بهش میگن ما رو عا کن تو بچه ای دلت پاکه .... اون موقع ها فکر نمیکردم که وقتی بچه ام پاک تر از بعدها که بزرگ بشم باشم ... حرف اون بزرگترها رو باور نمیکردم حالا بزگ شدم و می بینم که چقدر عوض شدم ... آدم وقتی بچه است خودشه و عالم بچگیش با یه شکلات دنیا رو بهش میدن و با یه مشت گل مشغوول میشه امان از بزرگی و نیازهای ادم بزرگا و پل های کوچیک و بزرگ امتحان خدا من دلم یه مشت بچگی می خواد مثل بچگی هامون که مادرمون یه مشت تخمه بوداده می داد و میرفتیم باهاش کلی کیف می کردیم و چقدر خوشحال بودیم ...
دلم یه مشت نخودچی و کشمش می خواد که برم یه گوشه بشینم و باهاش خوش باشم و به دنیا و مافیهاش فکر نکنم .... دلم ذهنم روحم روانم پر از ذغذغه های این دنیاست پر از نا ارامی و تلاطمه حتی خوبش هم بده ....
موضوع مطلب : منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 60
کل بازدیدها: 108295
|
||