من یک خبرنگارم با کلی دغدغه ... |
||
سه شنبه 93 اسفند 5 :: 11:37 عصر :: نویسنده : اعظم وثوقی
بچه تر که بودیم فکر می کردیم که هر زنی که حجاب و حیا داشته باشد، مومن است و هر زنی که بی حجاب باشد فدر بهترین صورت این است که یک جای ایمانش می لنگد ... بزرگ شدیم ... خیلی ها را دیدیم که اهل دیانت بودند به ظاهر اما ایمانشان گندیده بود ... خیلی ها را دیدیم که ظاهر الصلاح اند اما در خفا ناموس مردم امنیت روانی از دست او ندارند ... خیلی ها را دیدم که حجاب درستی نداشتند و می گفتند دلت پاک باشد اما دیدم دلش هم پاک نیست و دل شوهر و برادر و پدر مردم را می دزدد و هوسرانی می کند... خیلی ها را دیدم که همه لاف خداباوری و خدامحوری می زنند حتی خودم هم همین طور بودم ... خدا موجودی است در یک گوشه زندگی ما ... گاهی پر ررنگ تر و گاهی کمرنگ تر ... به دانشگاه رفتم به حوزه رفتم که خدا را بیابم و علمم افزون شود ... دیدم همه گرفتار خود و دنیای خودمان هستیم و خدا هم در یک گوشه زندگی مان قرار دادیم ... به هزار و یک مصلحت هزار چیز را باید سانسور کنی ... امان از مصلحت اما یک نکته خیلی بارز است ... این عصر، عصر بحران معنویت است ... همه هم گرفتاریم ... موضوع مطلب : منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 108322
|
||