من یک خبرنگارم با کلی دغدغه ... |
||
یکشنبه 92 شهریور 24 :: 12:37 صبح :: نویسنده : اعظم وثوقی
غم عشقت زده خنجر به این حنجره شکافته سینه دریده قلب را و پهنای صورت را با سیل در نوردیده بزن که خوش میزنی ای عشق بر این پیکر دل خنجر .... با خنجرت بر حنجره ام سکوت حاکم میکنی و دلم غمباد عشق میگیرد و عاشق تر می شوم و عاشقی رسم دیرینه من و توست تنها تکراری که دوستش دارم این شعر رو همین امشب گفتم تازه تازه تقدیم به ادب دوستان قدر تحفه درویش هم نیست بگم تحفه درویشی است ... چند خط نجوای دل است ... نوش روان موضوع مطلب : سکرات دل منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 19
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 108336
|
||